شهید محمدجواد تندگویان

دفاع مقدس

هدیه ای به ساحت اقا امام زمان (عج)

محمّدجواد تندگویان (۲۶ خرداد ۱۳۲۹ — ؟)[۳] وزیر نفت ایران در کابینهٔ محمدعلی رجایی بود که در سال ۱۳۵۹ توسط نیروهای ارتش عراق اسیر شد و پس از سال‌ها در اسارت کشته شد.[۳]

 

 

سال‌های آغازین زندگی[ویرایش]

تندگویان در کودکی

محمّدجواد تندگویان در ۲۶ خرداد ۱۳۲۹ در خانی آباد تهران به دنیا آمد. پدر او جعفر تندگویان، یک مغازهکفاشی در میدان بهارستان داشت.[۳] نزدیکی مغازه جعفر تندگویان به مجلس شورای ملی باعث شده‌بود که او در جریان‌های سیاسی حضور داشته باشد. پدر تندگویان مصدقی بود و بعدتر در خانه عکس آیت‌الله خمینی را به دیوار زده‌بود.[۴]

محمّدجواد تندگویان در سال ۱۳۳۶ به مدرسه رفت و تا سال ۱۳۴۱ دوره دبستان را به‌پایان برد. همزمان از پدرش تعلیمات قرآن را یاد گرفت و با شرکت در مسجد بینایی و هیئت‌های مذهبی با مفاهیم دینی آشناتر شد. در سال ۱۳۴۲ با ثبت‌نام در مدرسه جعفری اسلامی وارد دوره دبیرستان شد و تحت تأثیرقیام ۱۵ خرداد، با اندیشه‌های آیت‌الله خمینی آشنا شد.[۳] تندگویان در سال ۱۳۴۶ مدرک دیپلم خود را اخذ کرد.[۳] او پس از تحصیل توانست امتیاز لازم استفاده از سهیمه بورسیه بانک ملی ایران برای اعزام به خارج از کشور را به‌دست آورد، اما به دلیل این که در مصاحبه مذهبی متعصب شناخته‌شد از فهرست کنار گذاشته‌شد.[۵]

جوانی تا انقلاب[ویرایش]

تحصیل در دانشکده نفت آبادان و فعالیت‌های دانشجویی[ویرایش]

تندگویان در دوران دانشجویی (نفر سمت راست)

تندگویان در نیم‌سال اول سال تحصیلی ۱۳۴۸–۱۳۴۷ به عنوان دانشجوی دوره کارشناسی مهندسی پالایش وارد دانشکده نفت آبادانشد. به‌گفته هم‌دانشکده‌ای‌اش احمد اجل‌لویان، او از دانشجویان ممتاز دانشکده بود و فردی بذله‌گو و خوش‌مشرب بود. تندگویان همچنین در فن خطابه مهارت داشت.[۵] او پس از مدت کوتاهی به انجمن اسلامی دانشجویان پیوست و از اعضای فعال این انجمن شد.[۳]

او و دوستانش در انجمن اسلامی چهره‌هایی مانند علی شریعتی، مرتضی مطهری، محمدتقی جعفری و محمود فرشچیان را به دانشکده خود دعوت کردند و سخنرانی‌هایی برای آن‌ها ترتیب دادند.[۳][۴] تندگویان در کتابخانه دانشکده نیز فعال بود و در تدوین کتاب «چهار زندان انسان» که پیاده‌شده سخنرانی‌های علی شریعتی در دانشکده نفت از روی نوار بود مشارکت داشت.[۴] در نامه‌ای که اداره ساواک آبادان در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۳۵۰ برای تهران نوشت آمده‌است: «به تازگی چند نفر به سرکردگی محمّدجواد تندگویان به دلایلی که عمالشان بی‌تأثیر از دانشجویان دانشگاه‌های دیگر مثل پلی‌تکنیک تهران نیست، پای سخنرانانی مثل شریعتی،‌هاشمی‌نژاد و حجازی را به دانشگاه بازکرده‌اند و علیه ریاست دانشگاه شایعه‌پراکنی می‌کنند».[۲]

به گفته خواهرش فاطمه تندگویان، او «به طور کلی با هیچ گروه سیاسی ارتباط خاصی نداشت» و چندبعدی بود.[۴] کتاب‌هایشریعتی، مطهری، جعفری و طباطبایی را با دقت مطالعه و پیگیری می‌کرد و به بازرگان و سحابی علاقه‌مند بود. از یک‌سو با جریان‌هایروشنفکری فعالیت می‌کرد و برای جریان فکری شریعتی و حسینیه ارشاد در آبادان تبلیغ می‌کرد و از سوی دیگر، با جریان کارگری و قشر مسجدی و مذهبی سنتی همراه بود.[۴]

او در سال ۱۳۵۱ فارغ‌التحصیل شد.[۳]

خدمت سربازی، زندان و کار[ویرایش]

تندگویان و فرزندش محمدمهدیدر مراسم دانش‌آموختگی

تندگویان پس از پایان تحصیلش برای خدمت سربازی در پالایشگاه تهران مشغول به کار شد.[۵]

او در شهریور ۱۳۵۲ ازدواج کرد و ۲ ماه بعد دوباره راهی آبادان شد تا فعالیت‌های انجمن اسلامی دانشکده نفت را گسترش دهد؛ اما تحت پیگرد ساواک قرار گرفت و نهایتاً از پالایشگاه اخراج شد.[۳] در سفر او به آبادان، تظاهراتی اعتراضی از سوی دانشجویان دانشکده نفت اتفاق افتاده بود که رئیس دانشکده او را به عنوان عامل اغتشاش به ساواک معرفی نمود.[۱] وی همچنین اعلامیه‌های آیت‌الله خمینی را پخش کرده‌بود و ساواک از کار او مطلع شده‌بود.[۱] در نامۀ رسمی اداره ساواک آبادان به تهران به تاریخ ۱ آبان آمده‌بود: «به خدمت سربازی محمّدجواد تندگویان با درجه سروانی در شرکت نفت آبادان خاتمه داده‌شد و او با سمت سرباز صفر مابقی خدمت را در قسمت پشتیبانی منطقه ۲ شیراز سپری خواهد کرد».[۲]

او در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۲ دستگیر شد.[۳] پیش از دستگیری او، عده‌ای از دوستانش دستگیر شده‌بودند و این باعث شد تا تندگویان خود را برای دستگیری آماده کند. او کتاب‌های ممنوع خود را مخفی کرد و ساواک آن‌ها را پیدا نکرد.[۱]

خانواده او تا ۴ ماه پس از دستگیری‌اش، از وضعیت او بی‌اطلاع بودند.[۱] تندگویان به کمیته مشترک ضدخرابکاری برده‌شد و در آن‌جا تحت شکنجه قرار گرفت.[۵] وی حدوداً ۷ ماه در زندان انفرادی بود. دادگاه پس از چندی او را به یک سال حبس (با احتساب مدت بازداشت) محکوم کرد و با به پایان رسیدن مدت محکومیت در آبان ۱۳۵۳ آزاد شد.[۳]

تندگویان با لباس فرم سربازی

او در زندان با حسینعلی منتظری ملاقات کرده‌بود و هم‌بند بهزاد نبوی بود.[۴] تندگویان پس از آزادی از زندان، بهسرباز صفری تنزل درجه یافت[۵] و برای ادامه سربازی به شیراز اعزام شد.[۳]

پس از پایان خدمت، به‌دلیل سوءپیشینه‌ای که بر

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در یک شنبه 28 ارديبهشت 1398ساعت 11:24 توسط محمد حاجیان| |

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin
لوگوی دوستان